*ضرغام خرمی
آوردهاند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده ( گلستان سعدی )
امروز برای خرید روغن خوراکی به فروشگاههای متعددی مراجعه کردم با پاسخ کوتاه نداریم روبرو شدم . غرو لند های کلیشه همیشکی مردم را می شنیدم که رای دادیم که برای یک روغن و ماکارونی و.. بدویم برخی هم زیر لب برخی از مسئولین را با نام مورد عنایت قرار می دادند .دست از پا درازتر برگشتم مشکلات پیش پا افتاده ای که ترکش های آن بر روح وروان مردم بویژه دهک های پایین جامعه آسیب می زند هر روز که می گذرد این اتفاقات به سرمایه اصلی جامعه یعنی اعتماد عمومی آسیب جدی وارد می کند اغلب مردم بویژه نسل جوان ،آینده بر باد رفته و مبهم می دانند واقعا این صحنه ها تراژدی است از بی سامانی ای که تحقیر مردم را در بردارد ..سوال اینجاست این ماجرا که هر روز شکل و شمایل جدیدی می یابد تا کجا ادامه خواهد یافت؟مردم ندار و کارمندو کارگر چه باید کنند؟ مدیران اجرایی برای امتحان هم شده یک روز که شده این شرایط را تجربه کنند
کسی از من نپرسد ایا راه حل هم هست یا نه ؟ حتما هست اما اگر و شبکه های زر و زور و تزویر بگذارد برخورد با عناصر احتکار وگرانی از تولید تا عرضه ، واسطه ها گوناگون که درتمام بخش ها ریشه دوانیده اند مطالبه عمومی است که عزم جدی را می طلبد امیدوارم ولی خوش بین نیستم امیدوارم که روزی واقع بینی من به خوش بینی تبدیل شود.
نگرانم دیر شود و زمانی برای جبران فرصت خدمت و نوکری این مردم مظلوم و تنها نباشد.